ریختگری

معنی کلمه ریختگری در لغت نامه دهخدا

ریختگری. [ ت َ / ت ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) ریخته گری. رجوع به ریخته گری شود.

معنی کلمه ریختگری در فرهنگ فارسی

ریخته گری .

جملاتی از کاربرد کلمه ریختگری

این نشانه در مورد محصولاتی که از روش کارسرد یا کار گرم و نیز فرآیندهای ریختگری تولید شده‌اند و کنترل خاصی بر روی شرایط حرارتی یا مکانیکی آن‌ها اعمال نشده گفته می‌شود. یعنی بر روی قطعه تولیدی، عملیات حرارتی یا مکانیکی خاصی که منجر به تولید خواص ویژه شود، هنوز انجام نشده‌است.
انگشتر به دو روش سنتی یا دست‌ساز و ماشینی یا ریختگری ساخته می‌شود.
کرگ در اواخر سال‌های دههٔ ۱۹۸۰، به ساختن مجموعه‌ای از آثار ریختگری‌اش به نام «فرمهای زودهنگام (اولیه)» بنا کرد. او مجموعهٔ متنوعی از فرم‌های تجسمی منحصربه‌فردی را بسط داد که آن‌ها را از انواع مختلف ظروف و بشکه‌ها می‌ساخت، از فلاکونها (عطردانهای) عهد عتیق گرفته تا شیشه‌های راگن، شیشه‌های مربا و بطری‌های مواد شوینده که او همه را تبدیل به فرمی تازه می‌کرد و آن‌ها را با هم پیوند می‌داد. کرگ کاملاً عامدانه در عنوان «فرمهای آغازین (اولیه)» خود گوشهٔ چشمی به نسخه راهنماهای نوشته بر ظروف قدیمی باستانشناسی می‌زند.