رگ برگ شدن

معنی کلمه رگ برگ شدن در لغت نامه دهخدا

رگ برگ شدن. [ رَ ب ِ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پیچیدن عضوی از جاندار به طوری که رگها از جای خود دور شود. ( فرهنگ نظام ). التواء و پیچیدگی در عرقی برای حرکت عنیف و سخت و سقوط و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ). پیچیدن رگی در مفصلی در اثر حرکتی سخت و یا زمین خوردن.

معنی کلمه رگ برگ شدن در فرهنگ فارسی

پیچیدن عضوی از جاندار بطوری که رگها از جای خود دور شود

جملاتی از کاربرد کلمه رگ برگ شدن

بس که مضمون نزاکت صرف سرتاپای اوست گر کف دستش خطی دارد رگ برگ گل است
گلایول سیاه (نام علمی: Gladiolus atroviolaceus) یکی از گونه‌های سردهٔ گلایول است. در حدود ۴۰ تا ۷۵ سانتیمتر ارتفاع دارد. با گل‌های بنفش خیلی پر رنگ بطول ۳ تا ۴ سانتیمتر گیاهی نسبتاً غیرمعمول بنظر می‌رسد. گل‌ها تماماً به یک سمت سنبله متمایل شده و با یک ذره بین قوی می‌توان دید که برگ‌ها در فواصل بین رگ برگ‌ها از موهای بسیار کوتاه پوشیده شده‌اند. در بیشتر قسمت‌های ایران و در گندم‌زارها نسبتاً متداول است. فصل گلدهی فروردین تا اردیبهشت ماه است.
حله ئی در بر سبکتر از سحاب تار و پودش از رگ برگ گلاب
برگ‌های مخملی این گیاه ته رنگی ارغوانی دارند و رگ برگ‌هایش نیز نقره‌ای هستند. گل‌های شیپوری شکل آن ۵ سانتیمتر درازا دارند. ساقه‌هایش افتان و برای نگه‌داری در سبد آویزان مناسب هستند.
عیان بود چو رگ برگ گل ز جوش صفا سحرگه از لب او موج بادهٔ دوشین