راه گشودن

معنی کلمه راه گشودن در لغت نامه دهخدا

راه گشودن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) راه گشادن. مقابل راه بستن. ( ارمغان آصفی ). و رجوع به راه گشادن شود.

معنی کلمه راه گشودن در فرهنگ فارسی

راه گشادن . مقابل راه بستن .

جملاتی از کاربرد کلمه راه گشودن

براساس کارنامه اردشیر بابکان و تاریخ طبری، شاپور در منابع به عنوان شاهی بسیار زورمند و توانگر شناخته شده‌است و بیشتر ایرانیان به خاطر جنگاوری‌اش لقب شاپور سپاهی را به او داده‌اند. در خصوص چهره او طبق گفتهٔ تاریخ طبری، زیبایی وی چنان بود که افسانه‌ای می‌گوید، نضیره، دختر ضیزن، چون از بالای دیوار دژ پدرش، شاپور را دیده بود، چنان شیفته تنومندی و زیبایی او شده که خود به شاپور پیغام داد که اگر وی را به همسری گیرد، راه گشودن دژ را به ایرانیان نشان خواهد داد. همچنین وی در یکی از سنگ‌نوشته‌های خود در حاجی‌آباد، در نزدیکی نقش رستم، به خود می‌بالد که چگونه پیش چشم شهرداران، ویسپوهران، بزرگان و آزادان، نیرومندی خود را در تیراندازی به رخ همگان کشیده‌است.