ریختم

معنی کلمه ریختم در لغت نامه دهخدا

ریختم. [ ت ِ ] ( اِ ) بام سقف. || سد و ورغ . ( از ناظم الاطباء ). رصیف. ساحل ساخته دریا. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه ریختم در فرهنگ فارسی

بام سقف . یا سد و بند و ورغ

جملاتی از کاربرد کلمه ریختم

از بس که ز دیده ریختم آب چو ابر از دیده ز پیش مردمان آبم شد
گفت او بهر فنایت ریختم گفت من هم در فنا بگریختم
تونی سیل در نوامبر ۲۰۱۰ جورج را پس از ۴۵ سال عدم فعالیت کامل، دوباره فعال کرد. این ربات در گاراژ خانهٔ سیل نگهداری شده بود. باتری‌های اصلی ربات با باتری‌های لیتیومی جدید جایگزین شدند و برخی تعمیرات جزئی نیز بر روی آن انجام شد. سیل این فرایند را این‌طور توصیف کرد: «من او را از گاراژی که به مدت ۴۵ سال در آن ایستاده بود بیرون آوردم، کمی اطمینان داشتم که او دوباره کار خواهد کرد و خوشبختانه حق با من بود. مقداری روغن روی بلبرینگ‌ها ریختم و چند باتری لیتیومی جدید به پاهایش اضافه کردم، او را روشن کردم و او شروع به حرکت کرد. لحظه‌ای دوست داشتنی بود.»
چشم خروس ریختم از نای بلبله وز حلق بط فشاندم خون‌کبوترا
هر صفتی را که بر انگیختم شعبدهٔ تازه درو ریختم
کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای ریختم از خون دل رنگ بیان تازه ای
«مادرم در اثر سوتفاهمی که هنگام مونتاژ خداحافظ تهران رخ داد، سکته کرد. من چندین روز برای اینکه فیلم را زودتر آماده کنم بدون خبر، چندین روز در مکانی به مونتاژ آن مشغول بودم و اصلاً گذر زمان را حس نمی‌کردم. مادرم نگران شده بود و به او به نادرست خبر داده بودند که ساموئل دچار حادثه شده‌است. مادرم طاقت نیاورد و دچار سکته قلبی گردید. من از مرگ مادرم به هم ریختم، زندگی ام دچار تلاطم شد. من دیگر هیچ کاری نمی‌توانستم بکنم».
خون دل و جان ریختمی برخی احباب تا آن همه خوناب
ز بس که خون دل و دیده ریختم بر خاک به احتیاط به کویت کند گذر پایم
ریختم قصاب خاری را که در راه کسان سخت می‌ترسم که آخر در کنارم گل کند
ریختم در پیش دریا آبروی خود، ولیک صد صدف سیراب از گوهرفشانی شد ز من
ز بس که خون ز غمت ریختم به دل از چشم دلم چو غرقه ز دریا به ساحل افتاده