معنی کلمه رمشک در لغت نامه دهخدا
رمشک. [ رِ م ِ ] ( اِخ ) نام یکی ازدهستانهای نه گانه بخش کهنوج از شهرستان جیرفت است.این دهستان در جنوب خاوری کهنوج واقع شده و از طرف شمال به دهستان رودبار و از مشرق به دهستان بنت فنوج و از جنوب به بخش جاسک و از مغرب به دهستان مارز محدود است. کویر جازموریان در شمال این دهستان واقع شده و جنوب آن کوهستانی است. هوای کویر بسیار گرم و سوزنده و قسمت کوهستانی گرم و معتدل است. رودخانه رمشک از کوههای جنوبی سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن قراء اطراف آن به کویر جازموریان فرومی ریزد. محصول عمده این دهستان خرما و برنج و ذرت است. تنباکوی آن به خوبی معروف است و به اطراف صادر می شود. این دهستان از 48 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن درحدود 1700 تن و مرکز دهستان قریه رمشک و از قراء مهم آن کنگرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
رمشک. [ رِ م ِ ] ( اِخ ) مرکز دهستان رمشک بخش کهنوج است و در سر راه مالرو فنوج به کهنوج واقع است. محلی است کوهستانی و گرمسیر. سکنه آن 500 تن است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آن تنباکو و برنج و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزارع دردمکی ، مزافتی و مچوجزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).