روی داری
معنی کلمه روی داری در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه روی داری
ز دیوان چه زآن روی داری گذار بود ای سپهدار مغرب دیار
بشتاب اندر آن که تا بکنی روی داری همیشه در بالا
الا ای خوش نسیم نو بهاری تو بوی زلف آن بت روی داری
اگر روی داری به روی محق به بتخانه حق است کردن نماز
چو روی داری شاها به سوی هندوستان به نام ایزد و عزم درست و رای صواب
تو کاین روی داری به حسن قمر چرا در جهانی به زشتی سمر؟