رباعی مجرد

معنی کلمه رباعی مجرد در لغت نامه دهخدا

رباعی مجرد. [ رُ ی ِ م ُ ج َرْ رَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ( اصطلاح صرف ) کلمه ای که تنها چهار حرف اصلی داشته باشداعم از فعل و اسم : فعل رباعی مجرد، فعلی را گویند که چهار حرف اصلی داشته و عاری از حرف زاید باشد و آن در زبان عربی تنها یک باب است بدین شرح ( ماضی و مضارع و مصدر ): فَعْلَل َ یُفَعْلِل ُ فَعْلَلَةً فِعْلالاً: زَلزَل َ یُزَلزِل ُ زَلزَلَةً زِلزالاً. اسم رباعی مجرد، اسمی را گویند که تنها چهار حرف اصلی داشته باشدبدون حرف یا حروف زاید، و آن در زبان تازی فقط پنج وزن معین دارد: فَعْلَل ( جعفر ) فِعْلَل ( مانند درهم )، فُعْلُل ( برثن )، فِعْلِل ( زبرج )، فِعَل ( قمطر ).

معنی کلمه رباعی مجرد در فرهنگ فارسی

در اصطلاح صرف کلمه را گویند که تنها چهار حرف اصلی داشته باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه رباعی مجرد

این فرهنگ نخستین بار در سال ۱۳۰۱ ه‍.ق در بمبئی هند به کوشش میرزامحمد شیرازی به‌صورت چاپ‌سنگی در ۲۲۹ صفحهٔ کوچک منتشر شد. هادی عالم‌زاده جلد نخست آن را بعد از بازبینی، در سال ۱۳۶۶ توسط مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات فرهنگی در تهران منتشر کرد و جلد دوم که شامل مصادر ثلاثی مزیدٌفیه، رباعی مجرد و مزیدٌفیه و ملحقات می‌شود، در سال ۱۳۷۵ توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.