روشن نظر. [ رَ / رُو ش َ ن َ ظَ ] ( ص مرکب ) که نظر روشن دارد. روشن دیده. کنایه است از بینا و هوشمند و پاک نظر : بدان آب روشن نظر کن مرا وزین بندگی زنده تر کن مرا.نظامی.
معنی کلمه روشن نظر در فرهنگ فارسی
که نظر روشن دارد . روشن دیده
جملاتی از کاربرد کلمه روشن نظر
عالم از نور عشق شد روشن نظری کن که این و آن عشق است
روشن نظر لقد رأی کیست تویی هم دامن خلوت دنا کیست تویی
من نخواهم دیده از رویت دگر برداشتن مشکل است از دیده روشن نظر برداشتن
عالم از نور او شده روشن نظری کن به دیدهٔ بینا
همخانه و همسرای او بود روشن نظر از لقای او بود
بدان آب روشن نظر کن مرا وزین زندگی زندهتر کن مرا
کند آیینه را روشن نظر، خاکستر گلخن غبار کلفت ایام، بینا می کند ما را
پیش آن دیده که روشن نظر است دیدن توبه گناه دگر است
او دیده ایست روشن اگر برقع افکند ای عاشقان به دید، روشن نظر کنید