معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 26
- دست نماز
- دریای بالا
- دریاکوه
- دریای سرزمینی
- دریای پیکند
- دریم ویور
- دریوش
- دریچه هوا
- سن موفقیت
- سناباد
- سنبک
- سنگزنی
- سنگشناس
- سنگچین
- سهلانگاری
- سهم ۳
- سمبولیک
- سمت قوس
- سمپاد
- سمپوزیوم
- سمیرامیس پکان
- سمیرامیس
- سن استخوانی
- سن مطلق
- سلامت همگانی
- سلوکیه
- سلیط
- سلیله
- سماع الاغانی
- سماعي
- سماکار
- سمبولیسم
- سقوط کردن
- سك
- سلاب
- سلاحهای کشتارجمعی
- سلاخ خانه
- سلاخی
- سلامت اجتماعی
- سلامت جسمانی
- سال آبی
- سال دادن
- سال شمار
- سال گردش
- سامانه آبرسانی
- سخت لگام
- سخت پیشانی
- ذوالوجهین
- ذوایب
- ذوب کردن
- ذوبحرین
- ذوعقل
- رایگانسواری
- ربذه
- ربوبي
- ربوخه
- ربیبه
- رثاء
- رجال الغیب
- رجزخوانی
- راهبرد نظامی
- راهنمای تلفن
- راهگان
- راهگرد
- راهنورد
- راوي
- راي
- رایانامه
- رایحهدرمانی
- رایکا
- راه گستر
- راه و چاه
- راه نرفته
- راه عوارضی
- راه شنی
- راه انجام
- راه افتادن
- رانین
- رجل قنطورس
- رحلی
- رخاوت
- رخبین
- رخت بربستن
- رخت برگرفتن
- رختکن
- رخمه
- رخنمود
- رخنما
- بدآزمون
- رشادت
- رشتمان
- رشته اصلی
- رشته بتا
- رشته فرنگی
- رشته ۱
- رشته ۳
- رشمند
- رصانت
- رصدبند
- رصدگر
- رصید
- رضاعت
- زاجل
- زانین
- زاهو
- زاویه انحراف
- زاویه باز
- زاویه برخورد
- زاویه دوربین
- زاویه نشین
- زاویه کاو
- زیروارهای
- زیرگذر
- زیرگونه
- زیست شیمی
- زیستدوست
- رابعاً
- رابین هود
- رادمنش
- رادي
- رادیولوژیست
- رادیوم
- رازبان
- رازیانه
- راست آمدن
- راست براست
- راست صحنه
- راشسانان
- راضی شدن
- راضی کردن
- رافلزیا
- رامش گر
- بداقبال
- ذخیره جا
- ذبایح
- ذباله
- ذاتي
- ذات الکرسی
- دیفتری
- ذكر
- ذغال
- ذرهبین
- ذره پرانرژی
- ذره بتا
- ذرات معلق در هوا
- ذرء
- ذخیره نهادن
- ذخیره سازی
- دعام
- دعای یهودی
- دعج
- دفاع راست
- دفاع چپ
- دفتر قبول
- دفتر نمایندگی
- دسومت
- دسی لیتر
- دسیسه بازی
- دش میزی
- دشت مغان
- دشت گردان
- دعاب
- دستگاه ضبط صدا
- دستگاه کلیدها
- دستگاه ۱
- دستگرا
- دستگزار
- دستگیره در
- دستیار تولید
- دستیاره
- دستباز
- دستبند
- بسته نرمافزاری
- بشکوفه
- جعال
- جعلق
- جلفی
- جلنبر
- جلوپنجره
- جلیت
- جلید
- جمغ
- جزور
- جزوع
- جزیره آتشفشانی
- جسامت
- جست وخیز
- جستجو کردن
- جسک
- خندخند
- خنداب
- خنجین
- خنجریان
- خنثایی
- خنبره
- خمیص
- خمیرگیر
- خمیر کردن
- خمیرابه
- خلق کردن