سلیط

معنی کلمه سلیط در لغت نامه دهخدا

سلیط. [ س َ ] ( معرب ، اِ )بلغت یونانی روغن زیتون را گویند. ( برهان ). روغن زیتون و روغن کنجد و هر روغن که از حبوب گیرند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به تحفه حکیم مؤمن شود. || ( ع ص ) تیز وتند از هر چیزی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || درشت. || زبان دراز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مدح است برای مرد و ذم است برای زن. ( ناظم الاطباء ). || مرد زبان دراز و فصیح. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). مرد فصیح. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه سلیط در فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - فصیح ، تیززبان . ۲ - تیز و تند از هر چیز.

معنی کلمه سلیط در فرهنگ فارسی

فصیح، تیززبان، بان دراز، مدح برای زن ومرد
( اسم ) روغنی که از حبوب گیرند مانند روغن زیتون و روغن کنجد .

معنی کلمه سلیط در ویکی واژه

فصیح، تیززبان.
تیز و تند از هر چیز.

جملاتی از کاربرد کلمه سلیط

سر کوفته و مغر برآورد به سنگ به زان که بود سلیطه ای با تو به جنگ
از دیوار شکسته و گاو سترگ از زال سلیطه و سگ دیوانه
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‌ بِآیاتِنا و هی التوریة و ما انزل فیها من الاحکام وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ حجّة واضحة نیّرة و هی العصا و الجراد و القمّل و الضّفادع و غیرها. و السّلطان من السّلیط. و السّلیط: ما یستضاء به، و من هذا قیل للزّیت سلیط. و المبین الواضح و الموضح ایضا لانّ، ابان، یجی‌ء لازما و متعدّیا. و قیل: السّلطان، الّذی خصّه اللَّه به استیلاؤه علی قلب من رآه، کما قال: وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی لم یره احد الّا احبّه ثمّ لم یأخذه فی اللَّه ضعف و لا فشل، لطم وجه فرعون و هو رضیع کما فی القصّة و لطم وجه ملک الموت کما
نی به بستان جمال او شکوفه تازه‌ای نی به پستان وفای آن سلیطه شیرکی
صبر زرد خوردم و جرعه ی تلخ نوشیدم، اما هیچ چیز را تلخ تر از فاقه نیافتم. با همگنان درآویختم و با دلیران ستیزه کردم، اما هیچ کس را چیره تر از زن سلیطه نیافتم.
صفت دوم خلق نیکو است که زن بدخوی ناسپاس بود و سلیطه بود و طلب محال کند و عیش با وی منغص بود و سبب فساد دین بود.
روی عیش تو را کنند چو قیر دوستی ابله و سلیطه پیر
از تیغ زبان بر همه کس قالب و قاهر وز سابقه بر هر چه سلیطه است مسلط
بر اساس آمارگیری انجام شده در سال ۲۰۱۰ اردوگاه نور شمس نزدیک به ده‌ها هزار سکنه دارد که اکثر آنها از روستاهای شهرستان «حیفا» می‌باشد. از معروفترین خانواده‌های مستقر در این اردوگاه خانواده‌های «حمیدان و علیان و سلیط و فحماوی» هستند.
هر عجوزه، زده از معجزه دم هر سلیطه، شده سلطان چکنم؟!