رضاعت

معنی کلمه رضاعت در لغت نامه دهخدا

رضاعت. [ رِ ع َ ] ( از ع ، اِمص ) رضاعة. شیرخوارگی کودک. ( ناظم الاطباء ). شیر خوردن. شیرخوارگی. مکیدن کودک شیر را از پستان. رضاعه.( یادداشت مؤلف ). شیرخواری بچگان. ( غیاث اللغات ).
- سن رضاعت ؛ سن شیرخوارگی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.
رضاعة. [ رَ ع َ ] ( ع مص ) مصدر به معنی رضاع. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). شیر مکیدن بچه مادر را. ( منتهی الارب ). شیر خوردن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 252 ) ( دهار ) ( مصادر اللغه زوزنی ). شیرخوارگی. ( آنندراج ). رجوع به رَضاع شود. || شیردادن. ( دهار ) ( از یادداشت مؤلف ). || ( از باب شرف یشرف ) لئیم و بخیل گردیدن ، و چون رضاعة به لاَّمة ردیف کنند از باب کَرُم َ آید و گویند لؤم و رضع، ولی چون مفرد استعمال شود رضع از باب سمع و نیز ازباب فتح رضع گویند. ( ناظم الاطباء ). لئیم و بخیل شدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). لئیم شدن. ( دهار ). فرومایه شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
رضاعة. [ رِ ع َ ] ( ع مص ) رضاعه. رَضاعَة. رِضاع. رَضاع. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به رَضاعَة و رَضاع شود.
رضاعة. [ رِ ع َ ] ( ع اِمص ) اسم است از اِرضاع به معنی شیر دادن. ( از اقرب الموارد ).
رضاعة. [ رَ ع َ ] ( ع اِ ) باد پس پشت که باد دبور باشد یا میان دبور و جنوب. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

معنی کلمه رضاعت در فرهنگ معین

(رِ عَ ) [ ع . رضاعة ] ۱ - (مص ل . ) شیر خوردن کودک از پستان مادر. ۲ - (اِمص . ) شیرخوارگی .

معنی کلمه رضاعت در فرهنگ عمید

= رضاع

معنی کلمه رضاعت در فرهنگ فارسی

شیرخوردن کودک ا پستان مادر، شیرخوارگی
۱ - ( مصدر ) شیر خوردن کودک از پستان مادر . ۲ - ( اسم ) شیر خوارگی .

معنی کلمه رضاعت در ویکی واژه

رضاعة
شیر خوردن کودک از پستان مادر.
شیرخوارگی.

جملاتی از کاربرد کلمه رضاعت

اطفال نبات را به عادت او دایهٔ عاریه رضاعت
بی‌هوش شد هر مرضعه از شدت این واقعه دست از رضاعت بازداشت بی‌خود شد از اهوال‌ها
رضاعت از برم چندانکه گردم پیر می‌جوشد چو آتش می‌شوم خا کستر اما شیر می‌جوشد