ذخیره نهادن

معنی کلمه ذخیره نهادن در لغت نامه دهخدا

ذخیره نهادن. [ ذَ رَ / رِ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) رجوع به ذخیره کردن شود.

معنی کلمه ذخیره نهادن در فرهنگ معین

( ~. نَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) پس انداز کردن ، ذخیره کردن .

معنی کلمه ذخیره نهادن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) پس انداز کردن ذخیره کردن اذخار .

معنی کلمه ذخیره نهادن در ویکی واژه

پس انداز کردن، ذخیره کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه ذخیره نهادن

«قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً» و قرأ حفص دابا بفتح الهمزه و هما لغتان کشعر و شعر و نهر و نهر، دابا ای متتابعة. و قیل دابا یعنی علی عادتکم المستمرّة الدّائبة و الدّأب العادة و الدّوب المبالغة فی السّیر. و الزّرع من الخلق حرث و من اللَّه‌ انبات. معبران گفتند گاو فربه دلیل کند بر سال فراخ و نعمت فراوان و گاو نزار ضعیف دلیل کند بر خشک سال و قحط و نیاز. و همچنین خوشهای سبز دلیل کند بر زرع نیکو رسیده تمام ریع در سال فراخی و خوشهای خشک دلیل کند بر فساد کشت زار و نابودن قوت و تنگی معیشت. یوسف صدیق تعبیر آن خواب ملک همین کرد و ایشان را فرمود تا در سالهای فراخی ذخیره نهند خشک سال را که در پیش بود و در آن ذخیره نهادن راه صواب بایشان نمود از روی نصیحت و شفقت. و ذلک لکونه نبیّا، اینست که رب العزه گفت: «قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً» اگر چه بلفظ خبر گفت، بمعنی امر است ای ازرعوا، گفت بکارید هفت سال بکوشش و جهد تمام، «فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ» هر چه از آن بدروید هم چنان در خوشه بگذارید، فانّه ابقی له که دانه در خوشه به بماند «إِلَّا قَلِیلًا مِمَّا تَأْکُلُونَ» مگر آن اندک که میخورید، یعنی کم خورید.
عدم منافات اسباب با توکل و مخفی نماند که اسبابی که تحصیل و مزاولت آنها منافاتی با توکل ندارد اسبابی است که وصول به مطلوب یا دفع ضرر به واسطه آنها مقطوع یا مظنون باشد، و اکثر اوقات تخلف واقع نشود مانند دست دراز کردن به طعام از برای دهان گذاردن و توشه برداشتن از برای سفر و سرمایه اندوختن به جهت تجارت و جماع از برای حصول اولاد و اسلحه برداشتن به جهت حفظ از دشمن و ذخیره نهادن، از برای حال اضطرار و مداوا نمودن به جهت رفع مرض و نشستن در خانه و امثال اینها.
و عاقل باید که از ذخیره نهادن اقوات و اموال غافل نباشد تا در اوقات ضرورت و تعذر اکتساب، مانند قحط سالها و نکبات و ایام امراض، صرف کند؛ و گفته اند أولی چنان باشد که شطری از اموال نقود و اثمان بضاعات باشد، و شطری اجناس و امتعه و اقوات و بضاعات، و شطری املاک و ضیاع و مواشی، تا اگر خلل به طرفی راه یابد از دو طرف دیگر جبر آن میسر شود.