معنی کلمه رخاوت در لغت نامه دهخدا
رخاوة. [ رَ وَ ] ( ع مص ) سست و نرم گردیدن. ( ناظم الاطباء )( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). سستی و نرمی.
- حروف رخاوه ؛ سیزده است : ث ح خ ذ ز س ش ص ض ظ غ ف ه.
|| فراخ عیش گردیدن و به این معنی اخیر از کرم و نصر و فتح و سمع آید. ( ناظم الاطباء ). فراخ زیست شدن. ( منتهی الارب ).
رخاوة. [ رُ وَ ] ( ع اِ ) رُخاء. باد نرم. ( منتهی الارب ).