دسیسه بازی

معنی کلمه دسیسه بازی در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) دست زدن به دسیسه های گوناگون برای دست یافتن به هدف .

معنی کلمه دسیسه بازی در ویکی واژه

دست زدن به دسیسه‌های گوناگون برای دست یافتن به هدف.

جملاتی از کاربرد کلمه دسیسه بازی

نابسامانی اوضاع در مرکز حکومت و رقابت‌ها و دسیسه بازی‌های امیران و درباریان، دستگاه سلطنت را ناتوان کرده بود. امیرالامرا سیدحسینعلیخان زمان را مناسب دید و از دکن به دهلی حمله کرد، فرّخ‌سیر را خلع و او را کشت و در سال ۱۱۳۱ق/۱۷۱۹م شاهزاده رفیعالدرجات را به سلطنت رساند. در این هنگام آصف جاه نظامالملک به حکومت مالوا منصوب شد، ولی در همان سال امیرالامرا، رفیعالدرجات را از میان برداشت و محمد شاه (۱۱۳۱–۱۱۶۱ق/۱۷۱۹–۱۷۴۸م) برتخت نشست.
چند به ما دشمنان حیله طرازی کنند؟ چند به ایران زمین دسیسه بازی کنند؟