معنی کلمه ربوخه در لغت نامه دهخدا
چون حیز طیره شد ز میان ربوخه گفت
بر ریش خربطان ریم ای خواجه عسجدی.عسجدی. || ( ص ) کسی که بغایت لذت آرمیدن برسد. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) :
گه ربوخه گردد اوبر پشت تو
گه شود زیرش ربوخه خواهرت.منجیک ترمذی ( از انجمن آرا ).