معنی کلمه جزوع در لغت نامه دهخدا
و ذوالصبر محمود علی کل حاله
و کل جزوع فی الانام ملوم.ابوالعباس صفری.جازِع. جَزُع. جَزِع. ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ). رجوع به کلمات مزبور شود.
جزوع. [ ج ُ ] ( ع مص ) ناشکیبائی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). جَزَع. ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).