راضی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خرسند و شادمان کردن. ( ناظم الاطباء ). مسرور کردن. خشنود ساختن. || قانع کردن. وادار بقبول کردن. قبولانیدن : همگنان را راضی کردم مگر حسود را.( گلستان ). مرا ببند تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سر رشته در رضای تو بست.حافظ.|| مطمئن نمودن و خاطر جمع کردن. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه راضی کردن در فرهنگ فارسی
خردسند و شادمان کردن . مسرور کردن .
معنی کلمه راضی کردن در ویکی واژه
persuadere soddisfare
جملاتی از کاربرد کلمه راضی کردن
فرض حق اول بجای آوردن است والدین از خویش راضی کردن است
موضوع نمایشنامه، روایت آهنگینِ دختر دَم بختی است که دلباخته جوانی فقیر شده است، اما همزمان پیرمردی ثروتمند خواستگار اوست. اقوام دختر با اندیشه مالی که ریشه در شرایط بد اقتصادیشان دارد، بدون توجه به اختلاف سنی دختر و پیرمرد در صدد راضی کردن دختر برای ازدواج با او هستند، چرا که آنان خوشبختی را در پول میبینند. داستان نمایش نشانگر یکی از مشکلات زنان، یعنی عدم امنیت اقتصادی و وابستگی مالی آنها به شوهرانشان است.
در روز ۱۹ از ماه یازدهم نوبوناگا پیغام فرستاد و قول داد که «اگر قلعه آماگاساکی و قلعه هاناکوما را به وی تحویل دهد. خانواده وی را امان خواهد داد.» ایکدا توموماسا که بجای موراشیکه محافظت از قلعه ایتامی را برعهده داشت برای رساندن این پیغام و راضی کردن موراشیکه به قبول این پیشنهاد راهی قلعه آماگاساکی شد و خانواده خود را به عنوان گروگان در قلعه ایتامی بر جا گذاشت اما موراشیکه این پیشنهاد را قبول نکرد. ایکدا توموماسا نیز پس از گفتگو با موراشیکه از ترس نوبوناگا به قلعه ایتامی بازنگشت. نوبوناگا در روز ۱۳ از ماه دوازدهم همان سال ۱۲۲ نفر از خانواده موراشیکه و ایکدا توموماسا را که در قلعه باقی مانده بودند را اعدام کرد.
طرح نراقی در مورد بانک ملی جنجال زیادی برانگیخت، اللهیار صالح وزیر دارایی و جواد عامری وزیر دادگستری خود را به مجلس رساندند و در حالی که دو فوریت طرح، رأی آورده و مجلس در آستانه رأی دادن به طرح بود، با بحث و کشمکش فراوان مجلس را راضی کردند که رأی گیری را به جلسه بعد بیندازد.
این چه جهل است عاقبت اندیشه کن ای بی خبر خلق راضی کردن و حق را ز خود آزردنت
خواندن را از پنج سالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیاتفروشی به خانواده کمک میکرد. خود وی سحرخیزیاش در سالهای آینده را مرهون همین کمکها و تلاشش برای راضی کردن پدر به اینکه تنبل نیست میدانست. در همان مغازه، مجلههای علمی-تخیلی هم فروخته میشد و آیزاکِ کوچک آنها را میخواند. در حدود یازده سالگی او شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستانهایش را به مجلههای عامهپسند بفروشد. در ۱۸ سالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شماره مارس ۱۹۳۹ مجله داستانهای حیرتآور چاپ شد.
ناپلئون سوم که خود یکی از بانیان وحدت ایتالیا بود ازین پس به سدی در برابر وحدت کامل تبدیل شد. وی که از حمایت کاتولیکهای فرانسه برخوردار بود برای راضی کردن آنها از قدرت سیاسی پاپ حمایت میکرد و مانع پیروزی گاریبالدی در حمله ۱۸۶۷ به رم شد.
احمد احرار همزمان با انقلاب ۱۳۵۷ در خارج از ایران بود. در آنجا دوستان و همکاران وی او را راضی کردند که از بازگشت به ایران خودداری کند تا اوضاع آرام گیرد. اما هرگز چنین نشد.