معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 329
- تبدیل به احسن
- تبدیل یافتن
- حساب نمودن
- طلطل
- طلخ
- لطیفه سرایی
- لطیفه گفتن
- لطیفه گویی
- مسرب
- لعاب روان
- لعاب مگس
- لعاب کوه
- رشت رود
- مسرج
- رشته تافتن
- مسعاه
- رشک اور
- رشک بالا
- رشک رضوان
- رشک کش
- افراختنی
- افراده
- افرار
- مسنم
- افرازی
- افراسیاب ترک
- افراسیابی
- افره
- افروتشال
- افروخته شدن
- مسنده
- افروخته چشم
- بزرگ فرمان
- بزرگ شکم
- بزرگ دارو
- بزرگ خویشتنی
- بزرمهر
- بزرگ بینی
- سنگ مثانه
- خدلج
- سنگ و هنگ
- دل زندگی
- دل زهرا
- دل سبکی
- دل سخت
- تربای
- دل سوزه
- تربورگ
- دل سپار
- تربنت
- دل میان
- دل نازک
- خدویی
- تربلیوس
- خدیجه بیگم
- اجهزه
- بیشه سر
- بیشه ستان
- ویژه داشتن
- فیسور
- ویژه شدن
- دافچاه
- دال خال
- بیست یک
- دالار
- دالان کوه
- مفت بازی
- سرفراز کردن
- سرقبر اقا
- دالتونیسم
- دالری
- صوفیی
- صولج
- صید شدن
- عمید زاده
- عمیدالدین
- عمیدالملک کندری
- عمیریه
- عمین
- عنان تافته
- عنان زدن
- مائله
- ماترید
- بازدانستن
- افلاح
- بازگذشته
- بازگردش
- صید گه
- روباه بازی کردن
- روباه یار
- بزاریدن
- روث انداختن
- بزازنا
- بزاغ
- ماتع
- ماجل
- بزال
- بزانوش
- ماحوز
- بزانی
- بزدان
- بزدوده
- باژ دادن
- بایست و نابایست
- سیه پیسه
- سیه چال
- سیه کام
- سیه کردن
- گیاه چر
- بنگ رنگ
- بنوت بالا
- سیه گری
- سیه گلیمی
- الفسبرگ
- سیه گوش
- ده سور
- سیهه
- الفت داشتن
- حروف گمان
- رنده کار
- رنگ افتابی
- گره به کار اند
- گره به کار زدن
- رنگ رفتن
- گره دادن
- گره در کار افتا
- ابی ملک
- گره در گلو زدن
- ابی کرانه
- گره در گلو شکست
- روزی شدن
- روسب
- خاک امیز
- روسبی باره
- روسبی
- خاک رند
- روستار
- فسیخ
- روستانشین
- گره زو
- روستاک
- چای کاری
- روسته
- ارزنگان
- ارشام
- دین افزای
- صارم کرد
- فطار
- فطرا
- بریان ساز
- ساروعلی
- ارضیه
- بریان شدن
- فراق ازموده
- سازاک
- فراموش کننده
- خل گیری
- فراموش گشتن
- چشمه کاریز
- چشمه کاه
- چشمه کش
- چشمه گان
- چشمه گاه
- چشمه گز
- چشمه گچ
- رفیع شهرستانی
- چشمه گیلاس
- چشمه یام
- رفیع فارسی
- رفیع قزوینی
- چشمهای پرده
- فطه
- باطلاقی
- باعز
- باطن بین
- یک لتی
- یک نه یک
- باعق
- زبان موی شدن
- فطیس
- زبانی یزدی
- یک وجبی
- زبر زرنگ
- تسنی
- زبر زیر کردن
- دایری
- دایما
- دایه گری
- دباخ
- بیت احزان
- رخت و بخت
- رخت و پخت
- رزق مضمون
- رزق مقسوم
- دایره بستن
- دایره ساختن
- دب الغدیر
- توزیغ
- دره گردو
- خو دادن