معنی کلمه فراموش گشتن در لغت نامه دهخدا
سخن گوی بیفر و بیهوش گشت
پیامش سراسر فراموش گشت.فردوسی.و رجوع به فراموش شود.
چون در غالب مردم چيزى كه ايشان را از اشتغال به امر آخرت باز داشته و بسوى دنيا ومغرور گشتن به آن مى كشاند مساءله فراموش كردن مرگ است ، مرگى كه انسان نمى داند كارش به كجا مى انجامد، و اما اگر التفات به آن داشته باشند، و متوجه باشندكه از اجل خود بى اطلاع اند، و ممكن است كه اجلشان بسيار نزديك باشد قهرا از خواب غفلت بيدار مى شوند، و همين ياد مرگ آنان را از پيروى هوا و هوس و آرزوهاى دراز بازمى دارد.