افراسیاب ترک

معنی کلمه افراسیاب ترک در لغت نامه دهخدا

افراسیاب ترک.[ اَ ب ِ ت ُ ] ( اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران که با ایرانیان باستان جنگها داشته است. مافروخی آرد: و بعضی گویند این مدینه [ اصفهان ] مبنی بود پیش از زمان جم در وقتی که افراسیاب ترک مداین ایرانشهر خراب می کرد این را نیز خراب گردانید. ( ترجمه محاسن اصفهان مافروخی ص 16 ). و رجوع به نزهةالقلوب ج 3 و فهرست آن و فارسنامه ابن البلخی و فهرست آن شود.

معنی کلمه افراسیاب ترک در فرهنگ فارسی

همان افراسیاب پادشاه داستانی توران که با ایرانیان باستان جنگها داشته است .

جملاتی از کاربرد کلمه افراسیاب ترک

و گر افراسیاب ترک ‌گردد با توکین آور تهمتن‌وار در ساعت بگیری تخت تورانش
در این کمند گر افراسیاب ترک افتد چنان بپیچدش از غم بکشند کوپال
ولی اگر همه افراسیاب ترک شوی منت چو بیژنم ایدون مخوان سیاوشم