ماجل

معنی کلمه ماجل در لغت نامه دهخدا

( مآجل ) مآجل. [ م َ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَأجَل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مأجل شود.
ماجل. [ ج ِ ] ( ع اِ ) آب زیر کوه. || آب بن وادی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
مأجل. [م َءْ ج َ ] ( ع اِ ) حوض آب. ( مهذب الاسماء ). کولاب مُؤَجَّل. ج ، مآجل. ( منتهی الارب ). کولاب و تالاب. ( ناظم الاطباء ). جایی که آب در آن گرد آمده باشد. ( از اقرب الموارد ). استخر. کول. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه ماجل در فرهنگ فارسی

حوض آب
( م آجل ) ماجل

جملاتی از کاربرد کلمه ماجل

او در فیلم دو زندانی، جولی، قرض، ماجلی دیدی، رقص در موسم باران، فریب‌کاران، بمبئی تاکی، کمی بی‌وفایی، وکیل بابو و آشیانه بازی کرده‌است.