سیه چال

معنی کلمه سیه چال در لغت نامه دهخدا

سیه چال. [ ی َه ْ ] ( اِ مرکب ) گودالی تاریک که گناهکاران را در آن نگاهدارند. مؤلف غیاث اللغات نویسد: لفظ چال در اصل چاه بود، ها را به لام بدل کرده اند، چنانکه در جواهرالحروف. ( غیاث ) ( از آنندراج ) :
سیه چال و مرد اندر او بسته پای
به از فتنه از جای بردن بجای.سعدی.

معنی کلمه سیه چال در فرهنگ فارسی

گودالی تاریک که گناهکاران را در آن نگاهدارند .

جملاتی از کاربرد کلمه سیه چال

سیه چال و مرد اندر او بسته پای به از فتنه از جای بردن به جای
تا به ضرب دره پشتش بشکنم هم به حبسش در سیه چال افکنم