سیه گری

معنی کلمه سیه گری در لغت نامه دهخدا

سیه گری. [ ی َه ْ گ َ ] ( حامص مرکب ) حیله گری. فریبگری :
کرده اند از سیه گری خلقی
با همه کس پلاس با ما هم.کمال الدین اسماعیل.گرچه سپیدکاری است از همه روی کار تو
لیک قیامت است هم زلف تو در سیه گری.خاقانی.

معنی کلمه سیه گری در فرهنگ فارسی

سیاه کردن
حیله گری . فریبگری

جملاتی از کاربرد کلمه سیه گری

همه سیه گری آموختی ز طرۀ خویش چرا از چهره نیاموختی نکوکاری؟
عشوه گری و سیه گری پرده توست اینک کف دست تو سیه کرده توست