خل گیری

معنی کلمه خل گیری در لغت نامه دهخدا

خل گیری. [ خ ُ ] ( حامص مرکب ) کارهای شبیه کار شخص خل. این کلمه در اصل «خل گیری » است و سپس بصورت خل گری درآمده نظیر «لوس گری » که در اصل «لوس گیری » بوده. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- خل گیری مکن ؛ عمل اشخاص ساده لوح و خل را بجای میاور.

معنی کلمه خل گیری در فرهنگ فارسی

کار های شبیه کار شخص خل این کلمه در اصل [ خل گیری است ] و سپس بصورت خل گری در آمده نظیر [ لوس گری ] که در اصل [ لوس گیری ] بوده .

جملاتی از کاربرد کلمه خل گیری

وگفت: اگر مؤمن را زیارت کنی باید که ثواب آن به صد حج پذیرفته ندهی که زیارت مؤمن را ثواب بیشتر است از صدهزار دینار که بدرویشان دهی چون زیارت مؤمن کنی باعتقاد گیری که خدای تعالی بر شما رحمت کرده است.
چو ثابت نباشد به جنگ و ستیز از آن به نباشد که گیری گریز
هر چه می گیری و بیرون می دهی بین که چون می گیری و چون می دهی
پریشان گرد زلفم، گوشه گیری نیست کار من وگرنه هیچ کنجی نست چون کنج دهان تو
به هر که نیست به حق آشنا، ندارد کار ندیده ام چو سگ نفس آشنا گیری
از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس گر سراغ سیل می گیری، ز ویرانی بپرس
پای در کعبه نهاده بت چه داری در بغل روی زی محراب کرده سگ چه گیری در کنار
چند گیری به مجلس واعظ پای منبر پیِ گرفتنِ پند