معنی کلمه ماتع در لغت نامه دهخدا
ماتع. [ ت ِ ] ( اِخ )نام والد کعب معروف به کعب الاحبار. ( منتهی الارب ).
در زمان پيامبر دو نفر بنام هيث و ماتع در مدينه زندگى مى كردند. اين دو آدمهاى هرزه اىبودند و همواره سخنان زشت مى گفتند و مردم را مى خنداندند و عفت كلام را مراعات نمى كردند.
2 - توصيف زيبائى در زمان پيامبر دو نفر بنام هيث و ماتع در مدينه زندگى مى كردند. اين دو آدمهاى هرزه اى بودند و همواره سخنان زشت مى گفتند و مردم را مى خنداندند و عفت كلام را مراعات نمى كردند.