معنی کلمه ماحوز در لغت نامه دهخدا
ماحوز. ( اِخ ) قریه ای است فرسنگی میانه جنوب و مغرب منامه. ( فارسنامه ناصری ).
ماحوز. ( اِخ ) قریه ای از قرای شام. ( از الانساب سمعانی ). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 323 شود.
ماحوز
ماحوز. ( اِخ ) قریه ای است فرسنگی میانه جنوب و مغرب منامه. ( فارسنامه ناصری ).
ماحوز. ( اِخ ) قریه ای از قرای شام. ( از الانساب سمعانی ). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 323 شود.
معنی کلمه ماحوز در فرهنگ اسم ها
معنی: نوعی شاهسپرم
جملاتی از کاربرد کلمه ماحوز
وی اصالتاً بوشهری و نواده دختری سید مرتضی علم‌الهدی و شیخ محمدعلی ماحوزی است. او دارای دکترای روابط بین‌الملل است.
حمیده ماحوزی (زادهٔ ۲۰ مهر ماه ۱۳۳۹ تنگستان - استان بوشهر) فعال فرهنگی، مدرس دانشگاه و از اسفند ۱۳۹۲ تا اواخر دولت روحانی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر است و در دوره مدیریت ایشان بوشهر موفق به کسب عنوان «پایتخت کتاب ایران» در سال ۹۶ و نامزدی پایتخت جهانی کتاب یونسکو در سال ۲۰۱۹ و «رتبه اول قرآنی کشور» برای ۲ سال متوالی گردید و بیشترین تعداد برگزاری کنسرت موسیقی نیز در دوره مدیریت حمیده ماحوزی به ثبت رسیده‌است. تئاتر بوشهر نیز در این دوره به جمع ۳ استان برتر کشور راه یافت , در سال ۹۵ لوح افتخار برترین مدیرکل‌های وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی را از وزیر وقت (علی جنتی) دریافت کرد.