چشمه گز

چشمه گز

معنی کلمه چشمه گز در لغت نامه دهخدا

چشمه گز. [ چ َ م َ گ َ ] ( اِخ )مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع خنامان کرمان است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 244 ). و در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است : «دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان که در 27 هزارگزی خاور رفسنجان و 20 هزارگزی شمال رفسنجان به کرمان واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 143 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه ،محصولش غلات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است ». ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چشمه گز. [ چ َ م َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان که در 63 هزارگزی خاور رفسنجان و 20 هزارگزی شمال راه شوسه رفسنجان به کرمان واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 195 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه چشمه گز در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان

معنی کلمه چشمه گز در دانشنامه عمومی

چشمه گز، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان در استان کرمان است.
این روستا در دهستان اختیارآباد قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۳۲۸ نفر ( ۹۶خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه چشمه گز

شعله برق است ز ابر نیلگون پیدا شده چشمه نور است کز تیه ظلال آمد پدید
این روستا در دهستان چشمه زیارت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۸.۵نفر (۸خانوار+ هستی جیگولی ۲.۸ نفر) بوده‌است.
خواجو چنین که چشمه ی خونبار چشم تست هر دم معینست که طوفان برآورد
باده هر جا که بود چشمه کوثر نقدست هر کجا سرو قدی هست دو بالاست بهشت