معنی کلمه مسنده در لغت نامه دهخدا
مسندة. [ م ِ ن َ دَ ] ( ع اِ ) مُسنَدة. بالش پشت. بالش پس پشت. بالش بزرگ. بالش تکیه. ( زمخشری ).
مسندة. [ م ُ ن َ دَ ] ( ع اِ ) مِسندة. ( زمخشری ).
ابو عبداللّه محمّد بن يوسف گنجى شافعى كه كتابىمستقل در آن نوشته ، مشتمل بر بيست و چهار باب و اخبار مسنده از كتب معتبره نقل نموده واثبات كرده به نحو اتمّ، مذهب اماميّه را و ردّ نموده شبهات اصحاب خود را و در(كشف الظّنون ) گفته : كتاب بيان از اخبار صاحب الزمان عليه السلام از شيخ ابىعبداللّه محمّدبن يوسف گنجى است كه وفات كرده سنه 658 و نيز گفته : (كفايةالطالب ) در مناقب على بن ابيطالب عليه السلام از شيخ حافظ ابى عبداللّه محمّدبن يوسف گنجى شافعى است و در فصول المهمه نيز از او تعبير كرده به امام حافظ.