دایره ساختن

معنی کلمه دایره ساختن در لغت نامه دهخدا

دایره ساختن. [ ی ِ رَ / رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شکل دایره ترتیب دادن. دائره کشیدن. || بشکل دایره درآوردن یا درآمدن. دایره وار ایستادن. با قوسی ایستادن اشخاص یا چیدن و ایستانیدن اشیاء.شکل دایره پدید آوردن. || نوشتن نام امرابشکل دایره تا تصور تقدم و تأخر نرود :
هرجا که بنام امرا دایره سازند
زان دایره نام تو شمارند نخستین.معزی.رجوع به دایره درین معنی شود. || آلت موسیقی ( دورویه ) ترتیب دادن.

معنی کلمه دایره ساختن در فرهنگ فارسی

شکل دایره ترتیب دادن

جملاتی از کاربرد کلمه دایره ساختن

این قلعه در شمال رامهرمز در دامنه‌های میانی کوه ای گچی بر روی دو تپه در امتداد هم واقع شده‌است. شکل گرد و دایره مانند هر دو واحد قلعه چنان است که معماری قلعه‌سازی رومی را می‌رساند و مانند آثاری است که از قلاع رومی در جنوب مدیترانه کمابیش بر جای مانده‌اند. این قلعه شبیه دژی است که در روزگار ساسانیان برای حفاظت راه تجاری و نظامی شوش، واجار، اصفهان یا برای نگهبانی کاخ و خزائن رامهرمز یا نظارت بر جلگه زراعی، باغها، مزارع و انبارهای غله ساخته شده باشد و رومی‌ها در ساختن یا در طرح و نقشه آن دخالت داشته باشند.