تنگ بضاعت. [ ت َ ب ِ ع َ ] ( ص مرکب ) کم مایه. که فقیر و تنگدست باشد. که بضاعتش اندک بود: و با مردم تنگ بضاعت و سفیه معامله نکند. ( منتخب قابوسنامه ص 177 ). رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
معنی کلمه تنگ بضاعت در فرهنگ فارسی
کم مایه . که فقیر و تنگدست باشد .
جملاتی از کاربرد کلمه تنگ بضاعت
چون مصریان بضاعت ما تنگ شکر است زیرا که نکته ای ز مقال تو میبریم