ده زن

معنی کلمه ده زن در لغت نامه دهخدا

ده زن. [ دِه ْ زَ ] ( اِ مرکب ) زن که از ده باشد. زن روستایی. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه ده زن در فرهنگ فارسی

زن که از ده باشد . زن روستایی .

جملاتی از کاربرد کلمه ده زن

در تو ای شوم نحس دارم ظن که یکی نان بهست از ده زن
امید برک (۱۳۶۵ – ۱۸ بهمن ۱۳۸۹)، معروف به قاتل بزرگراه، یک قاتل زنجیره‌ای ایرانی بود که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ ده زن را خفه کرد و بیشتر قتل‌های او در شهر کرج یا حومه رخ داد. برک برای این قتل‌ها محاکمه، محکوم به قتل و به اعدام محکوم شد و متعاقباً در سال ۱۳۸۹ برای آنها اعدام شد.
در نقلی آمده است که زمانی چهل مرد و بیش از ده زن در آنجا مخفی شده بودند .
بدین ده زن و کودکان مهترند کسی را نباید که فرمان برند

توضيح اينكه : با مطالعه وضع محيط هاى مختلف قبل از اسلام ، به اين نتيجه مى رسيم كه تعدد زوجات بطور نامحدود امرى عادى بوده وحتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن ، بيش از ده زن و يا كمتر داشته اند، بنابراين تعدد زوجات از پيشنهادها و ابتكارات اسلام نيست بلكه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورت هاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قيود و شرائط سنگينى قائل شده است .

مثلا يهوديان و اعراب گاه مى شد كه با ده زن و يا بيست زن و يا بيشتر ازدواج مى كردند و مى گويند: سليمان پادشاه ، چند صد نفر زن داشته است .

دو سال پس از اعلام حق رای زنان در قانون اساسی پنجم برزیل، دو زن به کنگره، ده زن به عنوان شهردار و مجلس انتخاب شدند، و سی زن نیز به عنوان عضو شورا در برزیل انتخاب شدند. اگرچه مشاغل دولتی در گذشته برای زنان در دسترس بود، اما زنان تا پس از کسب حق رای در مناصب انتخاباتی نبودند و تعداد زنان در دولت در طول قرن بیستم رو به افزایش بود.
گرچه در ده زنی سگی باشد چند باشد ز بی سگی در ده