معنی کلمه صیحان در لغت نامه دهخدا
صیحان. [ ص َ ی َ ] ( ع مص ) بالیدن و دراز شدن خرمابن. ( منتهی الارب ). || به انتها رسیدن بالیدگی عنقود و برآمدن از غلاف خود و دراز شدن با نازکی. || ندا دادن به کسی. || ترسیدن. بیمناک شدن. || هلاک گشتن. ( منتهی الارب ).