روقه

معنی کلمه روقه در لغت نامه دهخدا

( روقة ) روقة. [ رَ ق َ ] ( ع اِ ) یا رَوَقَة. زیبایی شگفت انگیز. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). حسن و جمال خوب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
روقة. [ ق َ ] ( ع ص ) خوبروی. و یستوی فیه المذکر و المؤنث. یقال : غلام روقة و جاریة روقة. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). خوبروی. و مذکر مؤنث در وی یکسانست. ( آنندراج ). ج ِ رائق ( کفاره و فرهة، و صاحب و صحبة ). ( منتهی الارب ). برگزیده مردم و آن ج ِ رائق است. گویند:غلام روقة جاریة روقة و جواد روقة ایضاً. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رائق شود. || چیز اندک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اندک و آن لغت یمانی است. ( از اقرب الموارد ). || نیک خوبروی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه روقه در فرهنگ فارسی

خوبروی ویستوی فیه المذکر و المونث یقال : غلام روقه و جاریه روقه . خوبروی و مذکر و مونث در وی یکسانست .

جملاتی از کاربرد کلمه روقه

به علت کوهستانی بودن شهر خنجین پوشش گیاهی فراوانی یافت می‌شود که هم خلصیت دارویی و درمانی داردو هم علوفه برای دام‌ها که مهم‌ترین آنه عبارت انداز: مرتع (پوشش دشت: پونه، بابونه، ولکواز، گل گاو زبان، چمن اته، سوت لیگن، جو، یونجه، شبدر، لوبیا، نخود، صیفی جات، درختان مختلف، باغ‌های میوه و انگور، سیب زمینی، گوجه فرنگی، خیار وچمن زارها و… لازم است ذکر شود کاه از موارد فوق‌الذکر برخی از گیاهان خاصیت درمانی دارند) جنگل (فاقد جنگل است اما در دشت‌ها و حاشیه شهر انواع درختان در موجود است) بیابانی (یا همان دیمزار: بیل بیخ، کنگر، قان قال، قوزه قولاقه، بروخ، کی لیگ اوته، کزنگ، داغ خینسه، سقرقوی روقه، یل قون، چاقورتیکان، شقایق و…)