خجسته سروش

معنی کلمه خجسته سروش در لغت نامه دهخدا

خجسته سروش. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ س ُ ] ( اِ مرکب ) سروش خجسته. فرشته مبارک قدم. هاتف مبارک :
یکایک بیاید خجسته سروش
بسان پری پلنگینه پوش.فردوسی.بفرمان یزدان خجسته سروش
مرا روی بنمود در خواب دوش.فردوسی.درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش و باز آر هوش.فردوسی.سحرگه مرا چشم نغنود دوش
ز یزدان بیامد خجسته سروش.فردوسی.

معنی کلمه خجسته سروش در فرهنگ فارسی

سروش خجسته فرشته مبارک قدم

جملاتی از کاربرد کلمه خجسته سروش

زهاتف رسیدم ندایی به گوش به نزدیکم آمد خجسته سروش
سحرگه مرا چشم بغنود دوش ز یزدان بیامد خجسته سروش
بدینسان شنید از خجسته سروش زکف داد جان و دل و صبر و هوش
رسولی رسیده است با رای و هوش پیام آوری چون خجسته سروش
چنان دید در خواب کاو را به گوش نهفته بگفتی خجسته سروش
زگردنده گردون چو شه رابه گوش رسید از خجسته سروش این خروش
به فرمان یزدان خجسته سروش مرا روی بنمود در خواب دوش
رسیدی به‌پای خجسته سروش ز لندن به منزلگه داریوش
بر آن ابر باران خجسته سروش به گودرز گفتی که بگشای گوش
بیامد هم آنگه خجسته سروش به خوبی یکی راز گفتش به گوش