القاهر با
جملاتی از کاربرد کلمه القاهر با
571- القاهر بالله (320 - 322 ه -). نوزدهمين خليفه عباسى
خلیل القاهری (۲۱ دسامبر ۱۹۸۶، منامه، بحرین) یک تاجر، کارآفرین و نویسنده اهل بحرین است که بیشتر به عنوان ناشر مقالات در زمینهٔ کارآفرینی شناخته میشود. اولین کتاب او با نام راه بهسوی کارآفرینی در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
پس از فتح جبال، مرداویج با خلافت مذاکره کرد و به خواست خلیفه نواحی متصرفی همدان و دینور و پیرامون آن را تخلیه کرد و به نمایندگان خلیفه سپرد و به جای آن از خلیفه خلعت و لوای حکومت بر نواحی شرقی جبال از شرق همدان تا ری را گرفت و بدین شکل یکی از امیران امارتهای استیلا شد. مرداویج لباس سیاه (شعار عباسیان) را بر تن کرد و مالیات را پرداخت. به گزارش ابن اثیر، مقتدر در مقابل خراج دویست هزار دینار، همدان و ماه کوفه را به مرداویج سپرد ولی ابن مسکویه نوشتهاست که خلیفه بهجز این دو شهر نامبرده، باقی متصرفات مرداویج را به او بخشید. این اتفاق موجب خشم برخی از دیلمیان شد. با خلع و قتل المقتدر بالله در شوال ۳۲۰ هجری، برادرش القاهر بالله به خلافت رسید که نام او بر سکههای مرداویج نقش بستهاست و نشان از ادامه این رابطه دارد.
مؤنس خود در ۹۳۳ میلادی، توسط القاهر اعدام شد، اما در ۹۳۴ یکی دیگر از کودتاچیان القاهر را برانداخت و راضی (حک. 934–940) را جایگزین او کرد. کودتاهای مکرر و نزاع خشونتآمیز برای کنترل خلافت، دولت مرکزی بغداد را به شدت تضعیف کرد . کنترل مؤثر بر مغرب و خراسان مدتها از بین رفته بود، اما اکنون حاکمان خودمختار در استانهای نزدیک به عراق ظهور میکردند: مصر و بلاد شام توسط سلسله اخشیدیان اداره میشد، سلسله حمدانی کنترل بر بینالنهرین علیا را بدست گرفته بود، و بسیاری از مناطق ایران توسط دیالمه، که در میان آنها آل بویه برجستهترین بود، فتح شده بودند. حتی در خود عراق نیز اقتدار حکومت خلیفه به چالش کشیده شد. کمااینکه در جنوب، در اطراف بصره، ابوعبدالله البریدی قلمرو خود را تأسیس کرد و اغلب از ارسال درآمدهای مالیاتی به بغداد خودداری میکرد و با آل بویه در فارس نزدیک شد. مورخ عزالدین بن اثیر (متوفی ۱۲۳۳) اظهار داشت که پس از مرگ مؤنس، منصب امیرالامرا به دست طریف السبکاری (؟) که مسئول خزانه بود، افتاد.
تعبير به (ظلمتم انفسكم ) و اين كه ستم آنان به خودشان باز گشته است نه به خداوندو نيز به اين لحاظ است كه خداوند سبحان نه ظالم است و نه مظلوم ؛ ظالم نيست چون ظلمقبيح است و عمل قبيح از خداوند صادر نمى شود: ولا يظلم ربّك اءحدا (1026) و مظلومنيست ؛ زيرا او قادر مطلق است و هيچ كس سلطه اى بر او ندارد، بلكه :و هو القاهر فوقعباده (1027) و اللّه غالبٌ على اءمره (1028)و كتب اللّه لاغلبنّ انا ورسلى(1029) و موجود غالب محض هرگز مظلوم واقع نمى شود و كسى كه سراسر عالم ستادو سپاه منظم اويند:واللّه جنود السموات و الارض (1030)مورد ستم هيچ كس قرارنمى گيرد.
در ۹۲۸ میلادی، اولین کسی که با عنوان امیر الامرا مطرح شد، فرمانده هارون بن غریب، پسر عموی خلیفه المقتدر (حک. 908–932) بود. او خیلی زود این جایگاه را به رقیبش، خواجه مونس المظفر (۸۴۵–۹۳۳)، سپرد. خواجه مونس به عنوان فرمانده کل ارتش خلیفه و قدرت پشتپردهٔ تاج و تخت، در بیشتر دوران سلطنت مقتدر خدمت کرد. از سال ۹۲۸، مونس درگیر جنگ قدرت با رقبای خود در بوروکراسی غیرنظامی دربار بود که در سال ۹۳۲ با جایگزینی مقتدر با برادرش القاهر پایان یافت. مونس و ارتش زینپس در امور دربار عباسی مسلط بودند و دورهای از مشکلات را آغاز کردند که به قول مورخ هیو کندی، «مبارزه نظامیان برای کنترل خلافت و شاید بیشتر تحت سلطه درآوردن آن بود. مهمتر از همه، درآمدهای سواد است که آنها را قادر میساخت تا خواستههای پیروان خود را برآورده کنند."
از اين رو خداى تعالى در مقام دفع اين توهم فرمود: (و هو القاهر...) تنها خداىسبحان است كه قاهر و غالب بر بندگان است ، كسى از مخلوقات مانند پروردگار فائقبر بندگان نيست ، مخلوقات چه خودشان و چه كارهايشان و چه آثار و خواصى كه دارندهمه در تحت قهر و قدرت اويند