زیرجامه

معنی کلمه زیرجامه در لغت نامه دهخدا

زیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) شلوار. تنبان. شلوار زیرین. ازار. سروال. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ازار. ( آنندراج ). زیرشلواری. شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار معمولی پوشند. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ). ازار و پای جامه. ( غیاث ). جامه ای که از کمر تا قدم رامی پوشاند. ( ناظم الاطباء ). جامه نازکی که زیر شلوارپوشند. زیرشلواری. ( فرهنگ فارسی معین ) :
گه به لنگوته اش کنند بدل
گه بود زیرجامه در قصار.نظام قاری ( دیوان البسه ).

معنی کلمه زیرجامه در فرهنگ معین

(مِ یا مَ ) (اِمر. ) جامة نازکی که زیر شلوار پوشند، زیرشلواری .

معنی کلمه زیرجامه در فرهنگ عمید

شلوار، زیرشلواری.

معنی کلمه زیرجامه در فرهنگ فارسی

( اسم ) جامه نازکی که زیر شلوار پوشند زیر شلواری .

معنی کلمه زیرجامه در ویکی واژه

جامة نازکی که زیر شلوار پوشند، زیرشلوا

جملاتی از کاربرد کلمه زیرجامه

پوشاک غالب مردم روستای رُگبه، لباس محلی است. لباس محلی زنان روستا شامل چادر عبا، ثوب (توری بلند که روی لباس خود می‌پوشند)، زیرجامه و شیله (نوعی مقنعه) می‌باشد. مردان نیز از دشداشه (پیراهن سفید و گشاد و بلند)، چفیه و اعگال (نوعی عرق‌چین) استفاده می‌کنند.