خودک

معنی کلمه خودک در لغت نامه دهخدا

خودک. [ خوَ / خ ُ دَ ] ( اِ ) خلجان خاطر. وسواس. ( غیاث اللغات ).

جملاتی از کاربرد کلمه خودک

نگاهی کرد و شکرخنده‌یی زد که خودکان زری تا چند زاری
حاشا که کف راد نرا بحر کنم نام خودکی چو منی را دل دشنام تو باشد؟
در عالم مستی هم هرگز نشود رامم با آنکه ز خود رفته است از من خودکی دارد
بدو داد و گفت این ز من یادگار همی دار تا خودکی آید بکار
امیر رفت اگر سیمِ من رود گورَو چه جای سیم بُوَد آن گَهی که خودکان رفت
گفت آخر جای بلبل خودکی است تا به بینم منزلش چون گل کی است