ادسم

معنی کلمه ادسم در لغت نامه دهخدا

ادسم. [ اَ س َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از دَسم.چرب تر. || ( ص ) تیره گون. مؤنث : دَسماء.

معنی کلمه ادسم در فرهنگ فارسی

چرب تر تیره گون

جملاتی از کاربرد کلمه ادسم

زمخشرى در ربيع الابرار مى گويد: ابوهريره غذاى مضيره (يك نوع طعامى است كه باشير ترش تهيه مى شود) خيلى دوست داشت بر سر سفره معاويه مى رفت و آن غذا را مىخورد. هنگام نماز كه مى شد با على (ع ) نماز مى خواند وقتى به او اعتراض مى نمودند.جواب مى داد: (مضيرة معاوية ادسم و اطيب و الصلوة خلف علىافضل ) غذاى مضيره معاويه چرب تر و خوش بوتر است ولى نماز پشت سر على (ع )افضل است .(213)
مضيرة معاوية ادسم و اطيب ، و الصلوة خلف علىافضل : غذاى مضيره معاويه چربتر و خوشبوتر است ، ولى نماز پشت سرعلى (عليه السلام ) بهتر مى باشد.(464)