اسروشنه
معنی کلمه اسروشنه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اسروشنه در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اسروشنه
به حاکمان اسروشنه افشین می گفتند.
ساجیان یا بنی ساج دودمانی ایرانیتبار بودند که میان سدهٔ سوم تا آغاز سدهٔ چهارم هجری بر آذربایجان و ارّان فرمان میراندند. خاستگاه ایشان اسروشنه در آسیای میانه بود و مینماید که تبار سغدی داشتهاند.
احمد بن اسد که در تاریخ با نام احمد یکم نیز مشهور است، بیش از سایر برادران عمر کرد. دربارهٔ او نسبت به سایر فرزندان اسد اطلاعات بیشتری در دست است و او را زمینهساز حکومت سامانیان بر خراسان میدانند. دربارهٔ احمد آمده که شریف و خوشرفتار بود و چنین پیداست که صلح و ثبات را در منطقه برقرار کرده است. او ابتدا حاکم فرغانه بود و در زمان مرگ و با توجه به ضمیمهکردن قلمروی برادران درگذشتهاش، سمرقند، اسروشنه و چاچ را نیز در اختیار داشت و بدین ترتیب، تقریباً تمام فرارود را زیر یک پرچم واحد یکپارچه کرده بود.
یحیی بن اسد، امیر چاچ (چاچکند یا تاشکند امروزی) و اسروشنه، تصویر روشنی از خود در تاریخ به یادگار نگذاشته است. دربارهٔ او آوردهاند که: «بسیار ضابط بود و در دربار خود اقدامات بسیاری صورت داده بود.» وی از ۸۱۹ تا ۸۵۵ میلادی بر امارت خود حکومت کرد و همچنین در سه یا چهار سال آخر عمر، در کنار برادرش احمد، امیر سمرقند نیز بود. با این حال به نظر میرسد که پس از مرگ نوح، احمد به حاکم اصلی سمرقند تبدیل گشته است و یحیی از قدرت چندانی در آنجا برخوردار نبوده. با مرگ وی در سال ۸۵۵، احمد امارت او را ضمیمه قلمروی خود کرد.
مفهوم «ایرانی بودن» در محاکمه افشین در سال ۸۴۰ میلادی نیز دیده میشود. به گفته طبری، افشین که حاکم اسروشنه واقع در منطقه سغد و در حدود تاجیکستان امروزی بود، با این اتهام روبرو شد که در تلاش بوده که روح قومی و ملی ایرانی را زنده کند. این گزارش طبری نشان میدهد که نه تنها مفهوم ایرانی بودن حتی در میان مسلمانان سدههای نخست اسلامی زنده بودهاست که افرادی در تلاش برای احیای آن بودهاند.
نام جیزک از زبان ایرانی سغدی گرفته شده و همریخت «دِژک» یعنی دژ کوچک است. شهر کنونی جیزک بر روی ویرانههای شهر سغدی اسروشنه ساخته شدهاست. پس از ورود اسلام به منطقه، شهر جیزک به عنوان بازاری برای دادوستد میان یکجانشینان و کوچنشینان عمل میکرد و مسلمانان رباطهای چندی در آن ساختند. این ساختمانها محل سکونت غازیها (عربهای جنگجو) بود و بعدها در سدهٔ ۱۹ به صورت دژهایی گسترش یافت که محل اقامت امیران امارت بخارا شد.