شیرینی فروش

معنی کلمه شیرینی فروش در لغت نامه دهخدا

شیرینی فروش. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) شیرینی پز. قناد. حلوایی. شیرینی ساز. ( یادداشت مؤلف ).

جملاتی از کاربرد کلمه شیرینی فروش

خانه باقری مربوط به دوره پهلوی اول است و در رفسنجان، خیابان امام خمینی، روبروی شیرینی فروشی حاج خلیفه واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۱۲۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
پیشنهاد می‌شود هر فردی که از شهر استانبول و با تور استانبول بازدید می‌کند، حداقل ۱ روز از وقت خود را صرف گشت و گذار در خیابان ۱/۴ کیلومتری و زیبای آن کنند. در خیابان استقلال انواع بوتیک، فروشگاه موسیقی، کتابفروشی، گالری هنری، سینما، تئاتر، کتابخانه، کافه، بار، کلاب با اجرای موسیقی زنده، شیرینی فروشی تاریخی، شکلات فروشی و رستوران وجود دارند.
او که مالک ویلای ییلاقی وسیع و شیرینی فروشی گرانقیمت لاله در بابل است، در ۱۳۹۸/۰۷/۰۵ و در هنگام انتقال بخشی از اموالش در یک بنگاه معاملاتی در این شهر دستگیر شد.
کوکونوتسو شیکادا شخصیت اصلی داستان آرزو دارد به یک مانگاکای برجسته تبدیل شود. اما در این بین پدر کوکونوتسو که صاحب یک شیرینی فروشی در خارج از شهر بود، قصد داشت اداره این مغازه را به پسرش واگذار کند. در یکی از روزهای تابستان، دختری جذاب اما عجیب با نام شیداره هوتارو، از یکی از شرکت‌های نامدار شیرینی، که دیوانه‌وار شیفتهٔ فروشگاه‌های کوچک شیرینی و آب‌نبات بود، به دیدار آن‌ها می‌آید. هوتارو با هدف استخدام پدر کوکونوتسو که در واقع فردی شناخته شده بود، بارها و بارها به دیدن او آمد تا متقاعدش کند. با این حال، پدر کوکونوتسو تنها با شرط اینکه او پسرش را متقاعد کند تا به عنوان سرپرست بعدی فروشگاه انتخاب شود، قبول می‌کند یکی از اعضای شرکت هوتارو شود.
توراسان با این باور اشتباه که رئیس شوهر خواهرش، (تاکو) به علت وضعیت بد کسب و کارش قصد خودکشی دارد، سعی می‌کند از اقدام او به این منظور جلوگیری کند. توراجیرو قصد ترک تورا-یا را دارد. با این حال، وقتی «سانائه آراکاوا» (ریکو اوهارا) که از طریق ارجاع از اداره امنیت استخدامی شروع به کمک در شیرینی فروشی سنتی ژاپنی عمویش، تورا-یا کرده‌است، سر کار می‌آید، توراجیرو از زیبایی او مبهوت می‌شود و سفر را متوقف می‌کند. وقتی می‌فهمد سانائه ازدواج کرده‌است، افسرده می‌شود، اما وقتی می‌شنود که آنها در حال حاضر از هم جدا شده‌اند و طلاق اجتناب ناپذیر است، ناگهان خوشحال می‌شود.