غلوی
جملاتی از کاربرد کلمه غلوی
که دارد اینچنین علمی که با آن عشق روزافزون نگنجد در کفن از غایت شور و غلوی خود
ز غلوی اضطرابم ز حجاب برنیاید ز صد آرزو «نظیری » رسم ار به آرزویی
بر دل شبی نمیگذرد کز غلوی ضعف با ناله شبانه به گردون نمیرود
به آرزوی تو فیّاض اگر به خاک رود بدین غلوی هوس در کفن نمیگنجد
نه با غلوی تمنائیش هراس جدل نه در هجوم تماشائیش غبار ملال
مایهٔ نومیدیام، باعث محرومیام گه ز غلوی غرور، گه ز هجوم حیا
گرچه داری در میان خرمن افلاک جای از غلوی حرص چون موران کمر نگشوده ای
از غلوی می عشق تو خبردار یکیست باقی آنند کزین رطل گران بیخبرند