معنی کلمه عنان فکنده در لغت نامه دهخدا عنان فکنده. [ ع ِ ف َ / ف ِ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از جلد و شتاب است. ( از آنندراج ) : ز تازیانه جودش سمند صبر من است عنان فکنده چو فرمان شهریار انام.عرفی ( از آنندراج ).رجوع به عنان بر کسی افکندن ( در ترکیب های عنان ) شود.
جملاتی از کاربرد کلمه عنان فکنده میتازد از قفای هم اجزای کاینات این مشت خاک غیر عنان فکنده نیست خوش آن زمان که تو رانی عنان فکنده و جامی به صد نیاز دود پیش توسن تو پیاده زتازیانه جورش سمند صبر من است عنان فکنده چو فرمان شهریار انام کمان ناز به بازو، کمند فتنه به دست عنان فکنده سوی صیدگاه میآید