خارج جمع

معنی کلمه خارج جمع در لغت نامه دهخدا

خارج جمع. [ رِ ج ِ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مستغل و املاک مفروز و موضوع از طومارجمعبندی. ( ناظم الاطباء ). اضافاتی که بستگی بمجموعه ای دارد ولی در جمع آن مجموعه رأساً داخل نمیباشد.

معنی کلمه خارج جمع در فرهنگ فارسی

مستغل و املاک مفروز و موضوع از طومار جمع بندی .

جملاتی از کاربرد کلمه خارج جمع

برخی دموکراسی و انتخابات را برای خود می‌خواهند و اگر نتیجه به نفع آن‌ها بود قبول می‌کنند ولی در غیر این صورت آن را قبول نمی‌کنند؛ می‌گویند ما ۱۰۰ درصد برده بودیم حالا که نبرده‌ایم معلوم است که اشکالی در کار بوده‌است. عده‌ای در داخل و خارج جمع شده‌اند و از قبل نتایج را اعلام کرده‌اند، اما ما نفهمیدیم بر چه اساس و منطقی قلب مردم را خواندند.