خوده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) خود. کلاه خود. مغفر : مبارز را سر و تن پیش خسرو چو بگراید عنان خنگ یکران یکی خوی گردد اندر زیر خوده یکی خف گردد اندر زیر خفتان.عنصری.|| حقیقت. راستی. درستی. || طاق. گنبد. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه خوده در فرهنگ فارسی
خود کلاه خود
معنی کلمه خوده در دانشنامه عمومی
خوده (لهستان). خوده ( به لهستانی: Chude ) یک روستا در لهستان است که در گمینا شدوووو ( استان لهستان بزرگ تر ) واقع شده است. خوده ۲۲۰ نفر جمعیت دارد.
جملاتی از کاربرد کلمه خوده
نگاه كردم ، ديدم اصلا اثرى از عمل در بدن من نيست و جاىعمل جوش خوده ، كانه عملى واقع نشده است . تعجب كردم . پرسيدم شما كى هستيد؟فرمودند: مگر مرا صدا نكرده ، و به من متوسل نشده بودى ؟ و از نظرم غايب شد. باسلامت كامل از تخت برخاستم و لباسم را پوشيدم و بيرون آمدم و جريان كرامت و عنايتبى بى را به همه گفتم و من هم در خيلى از منابر و مجالس اين معجزه تكان دهنده رانقل كرده ام
ایلف و پتروف به خاطر دو رمان طنز خود مشهورند: دوازده صندلی (۱۹۲۸) و ادامهٔ آن، گوساله طلایی کوچک (۱۹۳۱). این دو رمان با شخصیت اصلی خود، استپ بنتر، که یک کلاهبردار در جستجوی ثروت است به هم پیوند خودهاند. هر دو کتاب وقایع مربوط به بنتر و همدستانش در پی یافتن گنج در دوران شوروی را دنبال میکنند. این دو رمان در روسیه هم بهطور گسترده خوانده شدهاند و هم نقل قولهایی از آنها، وارد فرهنگ روسیه شدهاست. بر اساس دوازده صندلی حدود سال بیست فیلم در اتحاد جماهیر شوروی (توسط لئونید گایدی و مارک زاخاروف و …)، در ایالات متحده (به ویژه توسط مل بروکس) و در کشورهای دیگر ساخته شدهاست.
پس از مرگ پدرش، زبیگنیف حاکم شمال لهستان شد و مانند برادرش به حکمرانی میپرداخت اما او که بردار بزرگتر بود سودای حکمرانی بر کل کشور را داشت. در طی سالهای ۱۱۰۲ تا ۱۱۰۶ جنگهای جانشینی میان و او بردارش در گرفت که منجر به شکست زبیگنیف و فرارش به آلمان شد. چند سال بعد در ۱۱۰۹ هاینریش پنجم، امپراتور روم مقدس به بهانه بازگرداندن تاج و تخت به زبیگنیف تهاجمی را به لهستان سازمان دهی کرد که آن نیز به شکست منجر شد. چند سال بعد بولسواو سوم که اینبار شکست خوده بود پذیرفت تا بردارش به لهستان بازگردد. زبیگنیف به لهستان بازگشت و چند عنوان حکومتی گرفت اما به دلایلی نامعلوم نابینا شد و مدتی بعد درگذشت.
نام گوره، دگرگون شدهٔ نام خودهریده در زبان هلندی است به معنی کشتیگاه خوب.
فنا گردان مرا مانند خودهان که دل بگرفتم از اسرار و برهان
چو باده چشم تو خوده است دل خراب چراست چو حال تست در آتش جگر کباب چراست