خرکمان

خرکمان

معنی کلمه خرکمان در لغت نامه دهخدا

خرکمان. [خ َ ک َ ] ( اِ مرکب ) کمان بزرگ. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرای ناصری ) ( از آنندراج ). کمان. ( از شرفنامه منیری ). || افزاری که کمان گران کمان حلقه را بدان چله کنند و آن دو پارچه چوب است که اندک خمی دارد. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). کمان بزرگ که کمانگران کمان حلقه را بدان چله کنند و آن دو پارچه چوب است که اندک خمیده است بدرازای خانه کمان ، چون خواهند کمان را چله کنند کمان را آتش کاری کرده آهسته آهسته بر زبر آن چوب پاره کشند تا درست نشیند، بعد از آن به تسمه ببندند و یک روز هم چنان بسته بگذارند. ( انجمن آرای ناصری ) :
دو دستش چنان چون دو چوگان گلگون
دو پایش چو دو خرکمان کمانگر.عمعق.تنی چون خرکمان از گوژپشتی
بر او پشتی چو کیمخت از درشتی.نظامی. || تله ای باشد مانند کمان که بجهت گرفتن شغال و جانوران دیگر بر سر راه ایشان در خاک پنهان کنندو همین که پای بر آن نهند تیری از آن بجهد و بر ایشان خورد و هلاک سازد. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). || کنایه از کار دشوار بی نفع. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) ( از شرفنامه منیری ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ). || گرفتاری مردم در تعب و آزار و تهلکه. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرای ناصری ) ( از آنندراج ). کاردشوار که از آن بدر نتوان آمد. ( شرفنامه منیری ). || تعب عشق و شوق کدخدایی و جماع را گفته اند ( لغت محلی شوشتر ). || ( اِخ ) برج قوس. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
زِامتحان طبع مریم زاد بر چرخ دوم
تیر عیسی نطق را در خرکمان آورده ام.خاقانی.

معنی کلمه خرکمان در فرهنگ عمید

۱. کمان بزرگ.
۲. تله ای شبیه کمان که در مسیر جانوران و زیر خاک قرار می دادند.

معنی کلمه خرکمان در فرهنگ فارسی

کمان بزرگ یا افزاری که کمان گران کمان را بدان چله کنند و آن دو پارچه چوب است است که اندک خمی دارد .

معنی کلمه خرکمان در دانشنامه عمومی

خَرکَمان یا عَرادّه ( به انگلیسی: Ballista ) دستگاهی شبیه به زوبین است که در زمان یونان و روم باستان نخست برای پرتاب سنگ و بعدها برای پرتاب تیرهای بزرگ مورد استفاده قرار می گرفته است. خرکمان یک دستگاه یونانی توسعه یافته است که می تواند ساختار مکانیکی متفاوتی داشته باشد و می تواند از انرژی ذخیره شده در پیچش اجسام برای پرتاپ استفاده کند.
نخستین بار در کتاب مقدس از دستگاهی که توسط صنعتگران اورشلیم برای نصب بر روی برج های شهر و پرتاب سنگ علیه دشمن به کار می رفت، نام برده شده است.
نظامی در شعری می گوید:
خرکمان دستی و خرکمان سواره از انواع خرکمان هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه خرکمان

ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی لایق خرکمان من نیست در این جهان زهی
اوان قاب قوسین است و ادنی حدیث خرکمان گویم زهی رو
چشم تیراندازش آنگه یافتم که ز تیر خرکمان نگریختم
کی ببینی چشم تیرانداز را چون ز تیر خرکمان بگریختی
ما را کجا باشد امان کز دست این عشق آسمان ماندست اندر خرکمان چون عاشقان زیر و زبر