راه گم کردن

معنی کلمه راه گم کردن در لغت نامه دهخدا

راه گم کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گمراه شدن. از راه بدر شدن. از راه بیکسو افتادن. به بیراهه افتادن :
چون کسی کو گم کند در خانه تاریک راه
طفل اشک امشب بچشمم تاسحر گردیده است.مخلص کاشی ( از بهار عجم ).طامع نکند مصلحت خویش فراموش
لقمه به مثل گم نکند راه دهن را.ملک الشعراء بهار.

معنی کلمه راه گم کردن در فرهنگ فارسی

گمراه شدن . از راه بدر شدن . از راه بیکسو افتادن .

جملاتی از کاربرد کلمه راه گم کردن

بدل زان با تپیدن های دل کردم دویدن را که بیم راه گم کردن نمی باشد تپیدن را
وزان راه گم کردن آن گروه گرفتار گشتن بدان بند کوه