راست بازی

معنی کلمه راست بازی در لغت نامه دهخدا

راست بازی. ( حامص مرکب ) عمل راست باز. پاکبازی. مقابل دغل بازی. مقابل تزویر و دغل. صداقت و دیانت و راستی و نمک حلالی. ( ناظم الاطباء ) :
نداریم بر پرده کج بسیچ
بجز راست بازی ندانیم هیچ.نظامی.چند سالم یتاقداری کرد
راست بازی و راستکاری کرد.نظامی.بسی کردند مردان چاره سازی
ندیدند از یکی زن راست بازی.نظامی. || عمل کردن براستی. کار کردن دور از کجی و انحراف :
تا کج نبود کمان غازی
از تیر مجوی راست بازی.نظامی.

معنی کلمه راست بازی در فرهنگ فارسی

عمل راست باز . مقابل دغل بازی

جملاتی از کاربرد کلمه راست بازی

نبینیا، که جهان راست عادتی از نو ندانیا، که فلک راست بازی دیگر
در گوشه سمت راست بازی امتیازها نمایش داده می‌شوند، وقتی بازیکن به امتیاز ۷۰۰ برسد فضای بازی سفید می‌شود که نمایانگر روز است و در امتیاز ۹۰۰ دوباره بازی به حالت سیاه که نمایانگر شب است برمی گردد.
روزی ز زبان راست بازی در گوش پدر رسید رازی
می توان از راست بازی گوی نیکویی ربود باخته است آن کس که کار و پیشه‌اش با زندگی است
چو راست بازی کلک تو دید در عالم بساط حیله فرو چید چرخ شعبده باز