ذوالعینین.[ ذُل ْ ع َ ن َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جاسوس. سماع. عین. || لقب معاویةبن مالک شاعر و فارس و در المرصع در نسب او معاویةبن مالک بن حرث آمده است. ذوالعینین. [ ذُل ْ ع َ ن َ ] ( اِخ ) الهجری. مردی از اهل مدینه هجر. رجوع به عقدالفرید جزو 6 ص 81 شود.
جملاتی از کاربرد کلمه ذوالعینین
فوق بعد الجمع باشد این مقام هست ذوالعینین آن مرد تمام