راه شناختن. [ ش ِت َ ] ( مص مرکب ) شناختن راه. آشنایی داشتن براه. آشنا بودن به راه. راه بلد بودن. || شناختن دین. تشخیص حق و حقیقت. پی بردن به مذهب : در ایران بیزدان شناسند راه.اسدی.- راه ناشناختن ؛ گمراه شدن : عمه ؛ راه و حجت ناشناختن. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه راه شناختن در فرهنگ فارسی
شناختن راه . آشنایی داشتن براه . یا شناختن دین .
جملاتی از کاربرد کلمه راه شناختن
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْهُدی و دادیم موسی نامه راه شناختن را، وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ (۵۳) و میراث دادیم فرزندان یعقوب را توریت.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ موسی را نامه دادیم، فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ نگر که در گمان نباشی از دیدار او، وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرائِیلَ (۲۳) و او را نشانی کردیم راه شناختن را از بهر بنی اسرائیل.