معنی کلمه راه شاه در لغت نامه دهخدا
به راه اندر همی شد راه شاهی
رسید او تا بنزد پادشاهی.رودکی ( از فرس اسدی ). || مسافر بزرگوارو عظیم القدر. ( ناظم الاطباء ). || شاهراه که راه پهن و بزرگ و عام است. ( آنندراج ) ( برهان ). راه پهن وسیع مسلوک. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی متعلق بکتابخانه مؤلف ). بمعنی شاهراه است. ( فرهنگ اوبهی ).راه فراخ. جاده. ( صحاح الفرس ) :
به راه شاه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدین راه اندر سخت.رودکی.و رجوع به ماده شاهراه و ترکیب راه شاه در ذیل ماده راه بمعنی طریق شود.